این سفر کاری است که حالا انجام می دهم. من در مسیری همیشگی برای یافتن راه های بهتری برای خودم و همدمم، یعنی اضطراب، به سر می برم. این همه ی کاری است که می کنم.

سارا ویلسن، نویسنده و کارآفرین، به سمت «مشکلات سخت» گرایش پیدا می کند و بدون ترس و دلهره سعی می کند راه حلی برای آنها بیابد تا خرد و تجربه های سخت به دست آمده را به تمامی کسانی که می خواهند زندگی بهتری داشته باشند منتقل کند.

او همین دستور کار را برای ترک قند هم استفاده کرد. نخست هیولا را زیبا می کنیم اعمال این روش را بر نیرویی در زندگی اش به ما نشان می دهد؛ نیرویی که بیشترین درد را برایش داشته و بهترین معلمش هم شده، یعنی اضطراب.

او، با بررسی عمیق، رشته ی تعاریف پذیرفته شده ی اضطراب را بررسی و این مفهوم را آشکار می‌کند که این نوعی بیماری است که برای درمان به دارو نیاز دارد. او می پرسد که آیا می توان اضطراب را از نو تعریف کرد و به حالتی زیبا تبدیل کرد؟ حالتی از مرحمت که او و دیگر مبتلایانش را به آنچه واقعاً مهم است نزدیک تر کند؟

کتاب‌های زیادی راجع به غلبه بر اضطراب نوشته شده است. این کتاب روح های بی شماری را که با این موقعیت دست و پنجه نرم می کنند تشویق می‌کند تا با اضطراب زندگی بهتری داشته باشند.