کتاب فروشگاه همه چیز: جف بیزوس و عصر آمازون نوشته‌ی برد استون، داستان ارزشمند و کامل یکی از موفق‌ترین شرکت‌های جهان به نام آمازون و مؤسس کوشا و باهوش آن است.

فروشگاه آمازون با تحویل پستی کتاب آغاز به کار کرد. اما بنیان‌گذار دوراندیش این شرکت، جف بیزوس، تنها به کتاب فروشی قانع نشد. او قصد داشت تا آمازون به فروشگاه همه چیز (The everything store) تبدیل گردد که‌ انتخاب‌های نامحدود، آسان و وسوسه انگیزی را با قیمت‌های بسیار اندک پیشنهاد می‌دهد.

برای اجرای این هدف، او یک فرهنگ سازمانی از جاه‌طلبی بی‌وقفه همراه با رازداری به وجود آورد؛ طوری که تاکنون به آن خدشه‌ای وارد نشده است. برد استون (Brad Stone) با بهره‌مندی از دسترسی بی‌سابقه‌ به کارکنان فعلی و سابق آمازون و اعضای خانواده‌ی بیزوس توانست این اثر را که کتاب سال کسب و کار فایننشیال تایمز شده است، درباره‌ی این شرکت و بنیان‌گذارش بنویسد.

همچنین این اثر برنده‌ی جایزه‌ی بانک سرمایه‌گذاری گلدمن ساکس و برگزیده به عنوان بهترین کتاب سال توسط روزنامه واشنگتن پست، مجله فوربز، مجله نیو ریپابلیک، مجله اکونومیست، مجله بلومبرگ، وب‌سایت گیزمودو و یکی از 10 کتاب برتر روزنامه‌نگاری تحقیقاتی توسط Nieman Reports شده است.

هدف از این اثر، بیان داستان گذشته‌ی یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های کارآفرینانه از زمانی است که سم والتون هواپیمای دو نفره‌اش را برای مشاهده‌ی جایگاه‌های آتی فروشگاه وال‌مارت در سرتاسر ایالات جنوبی آمریکا به پرواز درآورد. این کتاب، داستان چگونگی تبدیل شدن کودکی با استعداد به یک مدیر عامل فوق‌العاده با پشتکار و همه فن حریف را روایت می‌کند. همچنین چگونگی شرط‌بندی سنگین او، خانواده‌ و همکارانش بر روی شبکه‌ای انقلابی به نام اینترنت و چشم‌اندازی بلند پروازانه از فروشگاهی است که همه ‌چیز می‌فروشد.

شما خیال می‌کنید که ماجرای آمازون را می‌دانید، اما در واقع شما با اسطوره‌ی ساختگی متعلق به خود شرکت آشنا هستید، یعنی همان خطوطی که بیزوس در بیانیه‌های مطبوعاتی، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها با جوهر قرمز مخفی نکرده است. رسم و رسومات داخلی آمازون بسیار منحصر به فردند.

ظهور آمازون ممکن است از آن نوع داستان‌های به شدت پیچیده باشد. توضیح ساده‌ای برای اینکه چطور برخی محصولات خاص اختراع شدند وجود ندارد، همانند خدمات تحت وب آمازون که تجارت ابری پیشگامی است که اکنون بسیاری از شرکت‌های اینترنتی دیگر برای اجرای عملیات‌ خود از آن استفاده می‌کنند.

برخی نظرات درباره‌ی کتاب تأثیرگذار فروشگاه همه چیز:

- روایت استون به سرعت و با اطمینان فروش می‌کند. (مجله نیویورک تایمز بوک ریویو، بخش انتخاب سردبیر)
- یک کتاب دل‌نشین و جذاب، یک شرح شگرف از ترقی آمازون، یک هدیه برای کارآفرینان و سازندگان کسب و کار نسل جدید. (وب‌سایت خبری بیزنس اینسایدر)
- شرح استون از ظهور، آستانه‌ی ورشکستگی و تجدید قوای چشمگیر یک شرکت آمریکایی نمادین، واقعاً ارزش خواندن دارد. (متیو ایگلیسیاس، مجله آنلاین Slate)
- آقای استون این داستان را با استادی و حرارت و با گزارش‌دهی بسیار آگاهانه شرح می‌دهد؛ این کتاب یک شرح جذاب از آقای بیزوس سخت‌کوش و سختگیر است. (میچیکو کاکوتانی، منتقد ادبی؛ از روزنامه‌ی نیویورک تایمز)
- کتاب فروشگاه همه چیز، یک مطلب خواندنی تفکرآمیز برای تمام افرادی است که چیزی می‌فروشند یا چیزی به آن‌ها فروخته می‌شود، برای افرادی که می‌خواهند تغییرات اقتصاد دیجیتال جدید را درک کنند. اگر تاکنون با یک کلیک خرید کرده‌اید، این کتاب را باید حتماً بخوانید. (استیون لوی، نویسنده‌ی کتاب هکرها و کتاب در واحد پلکس)
- جف بیزوس یکی از دوراندیش‌ترین، متمرکزترین، و سرسخت‌ترین نوآوران دوران ماست و او نیز همانند استیو جابز به متحول کردن و نوآفرینی صنایع می‌پردازد. برد استون اشتیاق سوزان و زیرکی بیزوس را در این روایت، که به خوبی شرح داده شده است و بسیار جالب است، توصیف می‌کند. (والتر ایزاکسون، نویسنده زندگینامه استیو جابز)

جملات برگزیده‌ی کتاب تأثیرگذار فروشگاه همه چیز:

- جرأت داشته باش؛ سازش نکن و متعهد باش.
- به میل جماعت صحبت کردن اصلاً خوب نیست.
- چیزهای جدید زیادی هستند که اتفاق خواهند افتاد.
- هنوز چیزهای زیادی وجود دارند که باید اختراع شوند.
- مردم هنوز روحشان هم خبر ندارد که اینترنت چقدر تأثیرگذار خواهد بود و این تازه روز اول در چنین راه بزرگی است.

در بخشی از کتاب فروشگاه همه چیز می‌خوانیم:

رشد، موجب هرج و مرج شد. تمام شرکت‌ها زمانی که ساختار‌های داخلی آن‌ها همانند کفش‌های قدیمی یک نوجوان که ناگهان دیگر اندازه نیست، به این برهه‌ی بحرانی برمی‌خورند. اما عبور آمازون از این مسیر دشوارتر بود. هر چه این شرکت بزرگ‌تر و جاه طلب‌تر ‌شد، به لحاظ ساختاری پیچیده‌تر و هماهنگ نگه داشتن همه و پیشرفت سریع، سخت‌تر شد. بیزوس می‌خواست تا چند استراتژی‌ را به طور هم‌زمان اجرا کند، اما بخش‌های به هم وابسته‌ی مختلف این شرکت در حال اتلاف زمان زیادی برای هماهنگی با هم بودند.

در مراکز توزیع، هرج و مرج یک وضع حساس نبود اما قابل لمس بود، که در قطعی مکرر سیستم، که می‌توانست این مراکز را برای ساعت‌ها تعطیل کند، و در توده‌های محصولات موجود در همه جا که با بی‌محلی کارگران بر روی زمین رها شده بودند، خود را نشان می‌داد. در طول سال‌های اولیه رشد جنون‌آمیز، دسته‌بندی‌های محصولات جدید با آمادگی کمی در شبکه لجستیک آمازون قرار گرفته بودند. کارمندان به یاد می‌آورند زمانی که دسته‌بندی خانه و آشپزخانه در پاییز سال 1999 معرفی شد، چاقوهای آشپزخانه بدون بسته‌بندی محافظ در سرازیری نقاله‌ها به سرعت در حرکت بودند. نرم‌افزار لجستیک داخلی آمازون به درستی برای دسته‌بندی‌های جدید تعریف نشده بود، بنابراین هنگامی که یک اسباب‌بازی جدید وارد انبار می‌شد، رایانه‌ها از کارکنان می‌پرسیدند که این اسباب‌بازی یک کتاب جلد سخت بود یا جلد نازک.

زمانی آمازون تلاش کرد تا به وسیله‌ی هماهنگ سازی تلاش‌های کارکنان خود با مضمون‌های متحد کننده‌ی واضحی مانند «به سرعت رشد کن» و «اوضاعمان را سروسامان بده» بر هرج و مرج چیره شود. این کار باعث شد تا همه در مسیر یکسانی پارو بزنند، اما حالا این شرکت برای این نوع از شعارپردازی واضح، بیش از حد بزرگ شده بود.