«کاوازاکی» استاد خلق محصولاتی ست که اهمیتی فراتر از رفع نیاز برای مشتریان پیدا می کنند و تبدیل به علاقه و حتی تعصب آن ها می شوند. نمونه ی بارزش کامپیوترهای مکینتاش است که هر چند نقش بی بدیل «استیو جابز» را در خلق آن نمی توان نادیده گرفت، اما تبدیل آن به محصولی که نسل های پی در پی متعصبانه دوستش دارند و برای خریدارانش گروه و جمعیت تشکیل داده اند، با مدیریت فردی مثل «کاوازاکی» چنین شکوفا و بین نسلی شده است. او در کتابی به نام «راه مکینتاش» که سال ۱۹۹۰ آن را منتشر کرده، شیوه ی پیشبرد این بازاریابی شبیه جادو را برای این محصول توضیح داده است. در دنیای تجاری، معدود محصولاتی هستند که واجد چنین ویژگی شگفت انگیزی می شوند و آموختن از کسانی که بانی این خصوصیت بوده اند، می تواند دست یافتن به آن افسونی باشد که راز نهایی موفقیت یک کسب و کار را در خود پنهان دارد. به گمانم در میان کتاب هایی که از این نویسنده و کارآفرین منتشر شده است، کتاب «هنر شروع کردن» نقطه ی اوج بازگویی تجربیات بی بدیل او برای خلق یک استارت آپ موفق و بادوام است و از جهاتی می توان این کتاب را کتاب عمر او دانست. ساختاری که او برای این کتاب برگزیده، شاهدی بر این گفته است. او فرآیند خلق یک استارت آپ را بخش بندی کرده و خط سیر آن را در هر فصل از کتاب توضیح داده است؛ چندان که اگر به طور مثال بخش مربوط به شراکت را بخوانید، تقریبا تمام موضوعات مهم در این زمینه را که می تواند در خلق نتیجه ی نهایی موثر باشد، یاد گرفته اید و این خود شاید بیش ترین ارزشی باشد که از کتابی این چنین می توانیم توقع داشته باشیم. خیلی از کارآفرین های باتجربه، یک روز می گویند، «ای کاش تجربه ی الانم را آن موقع داشتم». می خواهم با مطالعه ی این کتاب به چنین سرنوشتی دچار نشوید. من سابقه ی راه اندازی سه شرکت، سرمایه گذاری روی ده شرکت و مشاوره به سازمان های دو نفره و سازمان های بزرگی مثل گوگل را دارم. دوبار در اپل کار کرده ام و سفیر برند یک استارت آپ به اسم کانوا هستم. صدها کارآفرین طرح هایشان را به من ارائه کرده اند، تا حدی که گوش راستم دائم زنگ می زند. خودم چندین بار استارت آپ را تجربه کرده ام. به قول متخصصان تکنولوژی، الان «نسخه ی حافظه ی اصلی» هستم یا دارم خاطراتم را ضبط می کنم. دانشم با خون دل به دست آمده است. خلاصه این طور بگویم که از تجربه ی من سود خواهید کرد. هدفم ساده است و خالص؛ می خواهم کارآفرینی برای تان راحت تر شود. می خواهم مردم بگویند «گای» کمکم کرد.» می خواهم «خیلی ها» این حرف را بزنند. به همین خاطر، این کتاب مخاطبان زیادی دارد: 1. پسرها و دخترهایی که در گاراژ، خوابگاه دانشجویی و دفتر کار مشغول خلق یک چیز بزرگ هستند. ۲. آدم هایی شجاع در شرکت هایی ریشه دار که محصولات جدیدی را به بازار عرضه می کنند. 3. کارآفرینان اجتماعی در سازمان های عام المنفعه که دنیا را جای بهتری می کنند. شرکت های عالی. زیر مجموعه های عالی. مدارس عالی. کلیساهای عالی. سازمان های عام المنفعه ی عالی. کارآفرینان عالی. هدف این است.