با توجه به دهه ها پژوهش درباره فرآيند تصميم گيري و اهميت بنيادين آن براي تجارت چرا هنوز بسياري از تصميمات کليدي مديريتي به شکست منتهي مي شوند؟ پژوهش انجام شده در اين کتاب به دنبال روشن کردن جواب هاي اين پرسش کليدي است. نقش محوري فرآيند تصميم-گيري در مديريت و نيروهايي که در هزاره جديد به آن شکل مي دهند هم مورد بحث ما خواهد بود. اگر مدير يک شرکت هستيد يا کار مديريت تجاري را در هر سطحي انجام مي دهيد، در اين بازار جهاني که روز به روز پوياتر مي شود هر روز و هر لحظه و يا بهتر است بگوييم شبانه روز در حال انجام دادن «اين کار» هستيد و به خاطر انجام آن است که پول هاي درشت مي گيريد(يا شايد هم نمي گيريد). در واقع «اين» کار عمدتا «کارکرد اصلي» مديريت تلقي مي شود که مديريت را از غير آن متمايز مي کند(لااقل در محيط هاي سازماني سنتي تري که در آنها هنوز اين تفکيک مطرح است). مقصود از «اين کار» تصميم-گيري تجاري است.

در واقع تصميم گيري آنقدر براي تلاش انساني مهم است که يک رشته علمي تمام و کمال اختصاص به مطالعه و ارتقاي فرآيندهاي تصميم گيري دارد. انبوه متفکران، دوره گردها و جادوگران حوزه مديريت کم و بيش از ميوه هاي آن و ديگر حوزه هاي پژوهشي مرتبط خوشه چيني کرده اند و آن را با مقادير معتنابهي از خرد عملي، ترديدگرايي، تردستي و موسيقي و جادو درآميخته اند و اين گونه است که تصميم گيري را به گستره ناهمگوني از نظريه ها، مدل ها، فرآيندها، ابزارها، تکنيک ها و رويکردهاي تصميم-گيري که روز به روز دامنه دارتر ورام نشدني تر مي شوند تبديل کرده اند.